بالا کردن. ببالاآوردن. برآوردن، چنانکه آب را از چاه. مقابل پایین فرستادن. از پستی به بلندی برآوردن چیزی. برکشیدن. - بالا کشیدن چراغ، فتیلۀ آنرا بالا آوردن. برکردن فتیله را از مخزن بسوی شعله تا بیشتر سوزد و افروزد و روشن شود. - بالا کشیدن دماغ، آب بینی را بالا کشیدن. با نفس آب بینی فرودآینده را بسوی بالا بردن. - بالا کشیدن شعله، فروزانتر شدن آن: مرد را پامال خواری میکند طغیان حرص شمع کوته میشود چون شعله بالا میکشد. آقازمان واضح (از آنندراج).
بالا کردن. ببالاآوردن. برآوردن، چنانکه آب را از چاه. مقابل پایین فرستادن. از پستی به بلندی برآوردن چیزی. برکشیدن. - بالا کشیدن چراغ، فتیلۀ آنرا بالا آوردن. برکردن فتیله را از مخزن بسوی شعله تا بیشتر سوزد و افروزد و روشن شود. - بالا کشیدن دماغ، آب بینی را بالا کشیدن. با نفس آب بینی فرودآینده را بسوی بالا بردن. - بالا کشیدن شعله، فروزانتر شدن آن: مرد را پامال خواری میکند طغیان حرص شمع کوته میشود چون شعله بالا میکشد. آقازمان واضح (از آنندراج).
متحمل بلا شدن. رنج بردن. سختی کشیدن: چه مایه کشیدیم رنج و بلا ازین اهرمن کیش دوش اژدها. فردوسی. بیا به قصۀ ایوب صابر مسکین بلای کرم کشید و نخفت بر بستر. ناصرخسرو. ملاح... روزی دو، بلا و محنت بکشید و سختی دید. (گلستان)
متحمل بلا شدن. رنج بردن. سختی کشیدن: چه مایه کشیدیم رنج و بلا ازین اهرمن کیش دوش اژدها. فردوسی. بیا به قصۀ ایوب صابر مسکین بلای کرم کشید و نخفت بر بستر. ناصرخسرو. ملاح... روزی دو، بلا و محنت بکشید و سختی دید. (گلستان)
کشیدن خطی بصورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت: سخنت چون الف ندارد هیچ چه کشی از پی قبولش لام ک (انوری لغ)
کشیدن خطی بصورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت: سخنت چون الف ندارد هیچ چه کشی از پی قبولش لام ک (انوری لغ)
گر بیند که بر پشت بار سبک داشت، دلیل که به قدر و جنس آن بار وی را منفعت رسد. اگر بیند که بر پشت بار گران داشت، دلیل که گناه و معاصی بسیار کند. محمد بن سیرین اگر بیند که بار بسیار داشت و دانست که از ملک او است. دلیل به قدر جنس بار وی را خیر و منفعت رسد یا مضرت و بدی. اگر بیند که آن بار ملک آن نبود خیر و شر او به خداوند خواب بازگردد.
گر بیند که بر پشت بار سبک داشت، دلیل که به قدر و جنس آن بار وی را منفعت رسد. اگر بیند که بر پشت بار گران داشت، دلیل که گناه و معاصی بسیار کند. محمد بن سیرین اگر بیند که بار بسیار داشت و دانست که از ملک او است. دلیل به قدر جنس بار وی را خیر و منفعت رسد یا مضرت و بدی. اگر بیند که آن بار ملک آن نبود خیر و شر او به خداوند خواب بازگردد.